از بچگی کتاب های درسی و خیلی دوست داشتم. و همیشه مراقب بودم که بلایی سرشون نیاد. و اگه می دیدم بچه ای کتاباشو خوب نگه نمیداره . زیاد دوستش نداشتم. بزرگ تر شدم .خیلی هیچ وقت نتونستم سلیقه ی خودم در کتاب خونی به دست بیارم. و هیچ وقت عاشق کتاب خوندن نشدم . تا اینکه در همین وبلاگ ها با یک کتاب آشنا شدم و تصمیم گرفتم بخونم اسم جالبی داشت و رفتم دنبالش.
«باور کنید تا ببینید» خیلی کتاب خوبی بود . هر روز مطالعه اش می کردم .بالاخره سلیقه خودم رو در متاب خونی پیدا کردم . کاش زودتر با کتاب انس می گرفتم چون به وضوح تغییر در رفتارهام و گفتارم رو میدیدم.
«کتاب را نخوانید که بخوابید، کتاب را بخوانید تا بیدار شوید»